من این نبودم من اهل گوشه گیری و غصه و گریه زاری نبودم نمیدونم چی دارم از خودم میسازم و اصلن من دارم خودمو عوض میکنم یا آدمایی ک منو ناراحت میکنن

من این نبودم نمیدونم کی میخام بشم همون میترای قبلی نمیدونم چیکار باید بکنم میترسم از بعدن از آینده از خیلی چیزا

چرا باید همه چیز اینجوری باشه. نمیفهمم چرا خدا تا کی تا کجا

خسته شدم انقد گریه کردم انقد درد کشیدم انقد قلب درد داشتم انقد متنفر بودم.خدایا نجاتم بده


 یه جنگل تاریک میخوام
با یه بغل
بغل آدمی که بعد از بغل کردنش
دیگه نبینمش
توی اون جنگل تاریک
بغلش کنم و گریه کنم
از این گریه‌های پر سرو صدا
از اینا که هق هق داره
از اینا که آدم باهاش خالی شه
یه دل سیر تو بغلش گریه کنم و 
بعد از این که سبک شدم
اون آدم بره و من دیگه نبینمش!
الان که از این آدما وجود نداره
کجا خودمو سبک کنم؟

 


من این نبودم من اهل گوشه گیری و غصه و گریه زاری نبودم نمیدونم چی دارم از خودم میسازم و اصلن من دارم خودمو عوض میکنم یا آدمایی ک منو ناراحت میکنن من این نبودم نمیدونم کی میخام بشم همون میترای قبلی نمیدونم چیکار باید بکنم میترسم از بعدن از آینده از خیلی چیزا چرا باید همه چیز اینجوری باشه. نمیفهمم چرا خدا تا کی تا کجا خسته شدم انقد گریه کردم انقد درد کشیدم انقد قلب درد داشتم انقد متنفر بودم.خدایا نجاتم بده

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خاله ستاره صیغه سئو سامان معرفی جامع آزمون EPT دکتری akhbar tecnolozh13 مطالب مفید و آموزنده حقوقی ملک مشهد